جدول جو
جدول جو

معنی کلاغ پیسه - جستجوی لغت در جدول جو

کلاغ پیسه
زاغ پیسه، پرنده ای شبیه کلاغ با پرهای سیاه و سفید، شک، عکّه، کسک، کشکرت، زاغ پیسه، زاغه پیسه، عکعک، عقعق، کلاژه، غلبه، غلپه، کلاژاره، قلازاده
تصویری از کلاغ پیسه
تصویر کلاغ پیسه
فرهنگ فارسی عمید
کلاغ پیسه
(کَ سَ / سِ)
غراب. کلاغ که رنگ سیاه و سپید دارد، کلاچه. کلاژه. قالنجه. زاغی. زاغچه. کلاغی که قسمی از پرهای آن سفید و قسمی سیاه است. غراب ابقع. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عقعق. عکه. کشکرک. (فرهنگ فارسی معین). زاغ پیسه. ابقع. (زمخشری). رجوع به ترکیبات کلاغ شود، کلاپیسه. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کلاپیسه شود
لغت نامه دهخدا
کلاغ پیسه
عقعق عکه کشکرک، کلاپیسه
تصویری از کلاغ پیسه
تصویر کلاغ پیسه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زاغ پیسه
تصویر زاغ پیسه
زاغ پیسه، پرنده ای شبیه کلاغ با پرهای سیاه و سفید، شک، عکّه، کسک، کلاغ پیسه، کشکرت، زاغه پیسه، عکعک، عقعق، کلاژه، غلبه، غلپه، کلاژاره، قلازاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلاپیسه
تصویر کلاپیسه
حالت پیچیدگی چشم، تغییر حالت چشم از شدت خشم یا از کثرت خوشی و لذت که سیاهی آن از جای خود بگردد و سفیدی آن بیشتر شود
فرهنگ فارسی عمید
(غِ سَ / سِ)
زاغ دورنگ. (فرهنگ شعوری). نام این پرنده در زبان فارسی کلاغ زاغی، زاغی، زاغچه، مستکری، کلاغ، پیسه، کچله، قژله، قچل، کلاژه عکر و عقعق است و دو نام اخیر در فرهنگهای عربی مضبوط است. (نامهای پرندگان مکری ص 201)
لغت نامه دهخدا
(کَ سَ / سِ)
گردیدن چشم باشد از جای خود چنانکه سیاهی چشم پنهان شود بسبب لذت بسیار و یابجهت ضعف و سستی و یا بواسطۀ خشم و قهر. (برهان) (ناظم الاطباء) (از رشیدی) (غیاث). تغییر کردن چشم از وضع معتاد یعنی سپیدی و سیاهی زیر و بالا شدن، چه پیسه بمعنی دورنگ است و کلاغ پیسه کلاغ ابلق است که مأخذاین لغت گردیده و حالت کلاپیسه شدن چشم از غلبۀ خشم است و قهر یا کمال لذت از مقاربت نسوان خاصه در وقت انزال منی. (انجمن آرا) (آنندراج). مخفف کلاغ پیسه.
- کلاپیسه شدن چشم، گاهی روشن و گاهی تاری دیدن آن، آلبالو دیدن، آلبالو چیدن چشم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
گفت چون چشمش کلاپیسه شود
فهم کن کان وقت انزالش بود.
مولوی.
کلاپیسه شد چشم چرخ دژم
سفید و سیه هردو شد عین هم.
میرزا عبدالقاهر تونی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلاپیسه
تصویر کلاپیسه
حالت پیچیدگی چشم
فرهنگ لغت هوشیار
((کَ سَ یا س))
تغییر حالت چشم در اثر خشم یا لذت بسیار (مثلاً وقت جماع) و یا به جهت ضعف و سستی
فرهنگ فارسی معین